بسیاری از کارآفرینان در فرایند توسعه محصول با توجه به دادههای موجود مجبور به تغییر مسیر کسبوکار یا به اصطلاح انجام “پیوت” میشوند. در بسیاری از مواقع ادامه حیات یک بیزنس تنها با این تغییر جهت امکان پذیر خواهد بود.
بسیاری از افراد تصور میکنند “پیوت” تنها به تغییر در مدل درآمدی اطلاق میشود در حالی که این مفهوم, تعریف گستردهتری دارد.
اریک ریز, در کتاب “نوپای ناب” ده نوع متفاوت تغییر جهت را بیان کرده است که در این پست به آن ها اشاره میکنیم:
۱٫ zoom_in (بزرگنمایی)
در این نوع پیوت چیزی که قبلا یکی از فیچرهای محصول بوده به عنوان محصول اصلی انتخاب میشود و بقیه اجزا به طور کلی حذف میشوند.
در این حالت اهمیت ساخت mvp و “تمرکز” بیش از پیش قابل مشاهده است.
۲٫ zoom_out (دورنمایی)
در این حالت برعکس روش zoom_in کل محصول اولیه به بخش کوچکی از یک محصول بزرگتر تبدیل میشود. این نوع پیوت زمانی رخ میدهد که محصول اولیه کارآیی کافی را ندارد و قادر به پاسخ گویی به نیاز کاربران نیست، بنابراین شرکت تصمیم به توسعه محصول و ساخت محصولی بزرگتر میگیرد.
۳٫ Customer Segment (بخش مشتریان هدف)
گاهی بعد از لانچ محصول با وجود اینکه در حال جذب مشتری واقعی هستیم, اما در ویژن اولیه محصول به دنبال جذب نوع متفاوتی از مشتریان بوده ایم. در این نوع پیوت طراحان محصول تلاش میکنند تا محصول را با نیاز مشتری هدف خود متناسب سازی کنند و جایگاه آن را در بخش بهینه از بازار بسازند.
۴٫ Customer Need (نیاز مشتریان)
از بازخوردهای مشتریان متوجه میشویم که مشکلی که محصول ما در پی حل آن بوده آنقدر هم مشکل مهمی برای مشتری نیست و یا اینکه مشتری قادر به پرداخت هزینه محصول نیست. در این حالت تیم محصول باید جایگاه محصول را تغییر دهند و یا اینکه مشکل واقعی مشتریان را پیدا کنند که ارزش حل کردن داشته باشد و محصول متفاوتی بسازند.
۵٫ Platform (پلتفرم)
این نوع پیوت تغییر از اپلیکیشن به وبسایت و یا برعکس آن است. بسیاری از بنیانگذاران راه حل خود را به عنوان یک پلتفرم برای محصولات آینده معرفی میکنند درحالی که الان یک راه حل کاربردی ندارند. این نکته را باید در نظر گرفت که مشتریان به دنبال راه حل هستند نه پلتفرم.
۶٫ Business Architecture (معماری کسبوکار)
جفری مور تئوریسین مدیریت و نویسنده کتاب معروف عبور از شکاف، عنوان میکند که دو نوع ساختار کلی کسب و کار وجود دارد: حاشیه بالا با حجم کم (مدل عملیات پیچیده) و حاشیه پایین با حجم زیاد (مدل عملیات حجیم) . این نوع پیوت زمانی اتفاق میافتد که شما متوجه میشوید که همزمان دو نوع ساختار را نمیتوانید داشته باشید.
۷٫ Value capture (کسب ارزش)
این پیوت مربوط به مدل درآمد زایی شرکت است. در این نوع پیوت رهبران شرکت مدل کسب درآمد آن را تغیییر میدهند. مثلا امروزه بسیاری از محصولات نرم افزاری نسخههای رایگان با حداقل عملکرد کافی را رایگان به کاربران ارائه میکنند و بعدا از مشتری میخواهند که برای دسترسی به امکانات بیشتر هزینه پرداخت کند. تغییر نوع درآمد از دریافت حق اشتراک ماهانه به دریافت درصد از تراکنشها نیز مثالی از این نوع پیوت است.
۸٫ Engine of Growth (موتور رشد)
امروزه اکثر استارتاپ ها از یکی از ٣ موتور رشد استفاده میکنند : مدل رشد Viral (ویروسی: کاربران استفاده از محصول را تبلیغ میکنند)، Sticky (چسبنده: کاربران هر بار به محصول بازمیگردند و دوباره از آن استفاده میکنند) و Paid (پرداخت : تبلیغات). انتخاب بهترین مدل میتواند در سرعت و میزان رشد شما تاثیر زیادی داشته باشد. این نوع پیوت به تغییر موتور رشد اشاره دارد.
۹٫ Channel (کانال)
در اصطلاحات فروش، به روشی که کالا به دست مشتری میرسد “کانال فروش” یا “کانال توزیع” میگویند. در این نوع پیوت شرکت تصمیم میگیرد یک کانال تحویل محصول متفاوت با اثربخشی بیشتر انتخاب کند. تغییر در کانال معمولا نیازمند قیمتگذاری، ویژگی و موقعیت رقابتی منحصر به فرد هستند.
۱۰٫ Technology (تکنولوژی)
گاهی استارتاپها متوجه میشوند که میتوانند همان خدمات قبلی را با روش جدیدی با تکنولوژی کاملا متفاوتی به مشتری برسانند. شرکت ها این پیوت را زمانی انجام میدهند که تکنولوژی جدید قیمت پایین تر یا کارایی بیشتری داشته باشد و بتواند به آن ها یک مزیت رقابتی اضافه کند.
منابع:
forbes.com
appliedframeworks.com