جذب سرمایه برای مراحل ابتدایی یک کسبوکار نوپا (استارتاپ)، مثل سرمایهگذارهای خطرپذیر یا فرشته، ممکن است کار خیلی سختی باشد. حتی وقتی کارآفرینها این سرمایهگذاران را پیدا کنند، راضی کردن آنها برای سرمایهگذاری، کار سختتری خواهد بود.
دلیل هم مشخص است. سرمایهگذارهای خطرپذیر و فرشته باید ریسک بزرگی کنند. از دلایل ریسک هم میتوان به این موارد اشاره کرد: کسبوکارهای جدید معمولا فروشی ندارند یا میزان فروش آنها خیلی کم است. مؤسسین کسبوکار تجربه حرفهای مدیریت ندارند و فقط بر اساس تجربههای شخصی امور را یاد گرفتهاند. برنامه تجاری را هم به احتمال زیاد تنها بر اساس مفهومی کلی یا نمونه اولیهای از کسبوکارشان نوشته شده باشد.
همه این موارد به خوبی نشان میدهد که چرا سرمایهگذارهای خطرپذیر در انتخاب خود سختگیر هستند.
سوای از ریسک بالای کار، روش کاری سرمایهگذار خطرپذیر به این شکل است که میلیونها تومان سرمایه خود را بین کسبوکارهای نوپا تقسیم میکند، با این امید که یکی از آنها به موفقیت بزرگی دست پیدا کند. با این شرایط باید به این موضوع پرداخت که چه مواردی باعث میشود یک سرمایهگذار خطرپذیر دست به جیب شود؟
در شرکتهای بالغ، روند سرمایهگذاری بسیار سادهتر است، چون این شرکتها به ثباتی در فروش، سود و جریان نقدینگی رسیدهاند. این موارد به ارزشهای یک شرکت میافزاید و روند تصمیمگیری برای یک سرمایهگذار راحت میکند. اما در بحث شرکتهایی که در مرحله اولیه هستند، سرمایهگذارهای خطرپذیر زمان و تلاش بیشتری خرج میکنند تا به طور کامل متوجه ماهیت و فرصتهای نهفته این نوع از کسبوکارها شوند.
در ادامه میتوانید چند مورد کلیدی و مهم که توسط سرمایهگذارهای خطرپذیر برای ارزیابی کسبوکارهای نوپا لحاظ میشود را بخوانید:
مدیریت
بدون نیاز به توضیح زیاد، کاملا مشخص است که بحث مدیریت، مهمترین فاکتوری است که سرمایهگذارها به آن توجه میکنند.
سرمایهگذار خطرپذیر پول خود را به دست تیم مدیریت در یک کسبوکار جدید میدهد، در نتیجه توانایی این تیم در اجرایی کردن برنامه تجاری خیلی مهم است. سرمایهگذارهای خطر پذیر به دنبال مدیرهای اسمی نیستند، آنها دنبال مدیری هستند که بتواند به طور کامل نقشههای مسیر توسعه را عملی کند و در نهایت یک کسبوکار موفق بسازد. در نتیجه پول سرمایهگذاری شده با سود زیادی به سرمایهگذار باز میگردد.
کسبوکارهای که به دنبال جذب سرمایه از طریق سرمایهگذار خطرپذیر هستند باید این توانایی را داشته باشند که از افراد با تجربه و واجد شرایط در نقشهای کلیدی سازمانی استفاده کنند. کسبوکارهایی که از فقدان مدیر خوب رنج میبرند، باید استخدام یک مدیر خوب را در برنامه خود داشته باشند. یک اصطلاح قدیمی وجود دارد که درباره بسیاری از سرمایهگذارهای خطرپذیر صدق میکند. سرمایهگذار ترجیح میدهد در یک ایده بد تجاری که توسط یک تیم حرفهای مدیریت میشود سرمایهگذاری کند تا اینکه در یک ایده خوب تجاری سرمایهگذاری کند که توسط یک تیم بیتجربه اداره میشود.
اندازه بازار
بیان این موضوع که کسبوکار شما قرار است در یک بازار بزرگ، قابل ملاحظه و پر پول وارد شود، نظر بسیاری از سرمایهگذارهای باهوش را جلب میکند. در ذهن بسیاری از سرمایهگذارها، بازاری بزرگ گفته میشود که به طور کلی بیش از یک میلیارد دلار درآمد داشته باشد. سرمایهگذارهای خطرپذیر برای اطمینان از بازگشت سود سرمایه خود، تمایل دارند شرکتهای مورد نظرشان وارد بازارهایی شوند که توانایی فروش محصولات و خدماتی به ارزش صدها میلیون تومان را داشته باشد.
کاملا مشخص است که هر چه بازار بزرگتر باشد، احتمال فروش بیشتری وجود دارد و این باعث افزایش جذابیت کسبوکار شما در ذهن سرمایهگذارها میشود که شاید روزی بخواهند سرمایه خود را به هر دلیلی خارج کنند. در یک بازار بزرگ به طور ایدهآل یک کسبوکار آنقدر سریع رشد میکند که در بازار مورد نظر جایگاه اول یا دوم را به دست بیاورد.
سرمایهگذارهای خطرپذیر انتظار دارند که برنامه تجاری شما شامل تحلیلهای دقیق درباره اندازه بازار باشد. اندازهگیریهای بازار باید به دو روش «از بالا به پایین» و «از پایین به بالا» صورت گرفته باشند. این یعنی شما باید از یک شخص سوم هم بخواهید تحقیقاتی درباره بازار هدف شما انجام و به شما گزارش بدهد. همچنین اضافه کردن بازخورد از مشتریهای احتمالی و ابراز تمایل آنها به خرید محصولات شما، نیز میتواند به جلب نظر سرمایهگذار کمک کند.
محصول عالی با مزیت رقابتی
سرمایهگذارها مایل هستند در محصولات و خدماتی سرمایهگذاری کنند که دارای یک مزیت رقابتی فاصلهدار با سایر محصولات یا خدمات مشابه باشند. سرمایهگذارها به دنبال راهحلی هستند که یک مشکل روزمره را حل کند. آن هم به روشی که تا پیش از این وجود نداشته است و شرکتهای مشابه نتوانستهاند به اندازه شما از پس این مشکل بر بیایند. سرمایهگذارها به دنبال محصول یا خدماتی هستند که مشتری ها بدون آن از پس مشکل مورد نظر بر نیایند، دلیل انتخاب محصول شما توسط مشتری هم باید بهتر یا ارزان بودن باشد.
سرمایهگذارها به دنبال مزیتهای رقابتی موجود در بازار هستند. آنها مایل هستند که شرکتهای مورد نظرشان بتواند فروش و سود مطمئنی داشته باشند، بیش از آنکه سایر رقبا هم پا در این میدان بگذارند و از میزان سود شما کم کنند. هرچه رقیب مستقیم کمتری برای شما در بازار وجود داشته باشد، نظر سرمایهگذار به کسبوکار شما مثبتتر خواهد بود.
برآورد ریسکها
کار سرمایهگذار خطرپذیر، ریسک کردن است. پس طبیعی است که قبل از خرید سهامِ کسبوکاری که در مرحله ابتدایی است، بخواهد از همه چیز مطلع باشد. زمانی که سرمایهگذارها با مؤسسین کسبوکارها صحبت یا برنامه تجاری آنها را مطالعه میکنند، باید به طور شفاف بفهمند که کسبوکار آنها تا الان چه کارهایی را انجام داده است و باید در آینده چه کارهایی تکمیل شود. مواردی مانند:
اینکه سرمایهگذارهای خطر پذیر با چه روشهایی یک کسبوکار را اندازهگیری و ارزشگذاری میکنند تا حداقل ریسک ممکن وجود داشته باشد، کاملا به این بستگی دارد که مدل سرمایه درخواستی به چه شکلی باشد. همچنین تصمیمها و تمایلهای شخصی سرمایهگذارها هم خیلی اثرگذار است. اما سرمایهگذارهای خطرپذیر همه این کارها را میکنند تا ریسکهای موجود در سرمایهگذاری پیش روی خود را به حداقل برسانند.
خط پایان
رؤیای یک موفقیت بزرگ و سود زیاد، خیلی راحت میتواند با شکست در سرمایهگذاری از بین برود.
پس قبل از اینکه یک سرمایهگذار خطر پذیر پول خود را در یک کسبوکار سرمایهگذاری کند، زمان زیادی را صرف بررسی همه جانبه آن میکند تا نقاط قوت و احتمال موفقیت آن را به خوبی ارزیابی کند.
سرمایهگذارها باید بدانند که آیا تیم مدیریت این کسبوکار همه چیز خود را پای کار میگذارد؟ اندازه بازار، چه فرصتهایی را پیش روی این کسبوکار قرار میدهد؟ آیا محصول یا خدمات مورد نظر ویژگیهای خاصی دارد که بتواند پولساز باشد؟ در نهایت سرمایهگذار میخواهد تا ریسک سرمایهگذاری خود را به حداقل ممکن برساند.