سالها است که بهصورت شخصی در بازارهای مالی (عمدتاً سهام و آتی سکه) مشغول سرمایه گذاری هستم. از دو سال قبل فرصتی فراهم شد تا به حوزهای جدید ورود کنم، سرمایه گذاری در استارت آپ ها. این فضای جدید برای من، بسیار جالب و درعینحال پر از چالش بوده است. برخی از مهمترین تفاوتهایی که بین دو اکوسیستم مالی و استارت آپی مشاهده کردهام را در ادامه و بهاختصار بیان میکنم:
– آیا من دیوانه شدهام؟
– متأسفانه بله، اما بذار یه چیزی بهت بگم، بهترینِ مردم معمولاً دیوانهاند. آلیس در سرزمین عجایب
اولین نکتهای که در بدو ورود به اکوسیستم استارت آپی برای من جلبتوجه کرد، رفتار مشکوک فعالان این حوزه بود! این حوزه، بقا و رشد خود را مدیون کارآفرینانی است که عمدتاً رفتاری دیوانهوار دارند. آنها اعتمادبهنفس بالایی دارند، به قواعد قبلی بیاعتنا هستند و بعضاً آنها را به سخره میگیرند، راههای قدیمی را احمقانه میدانند و بهراحتی اشخاص را مستقل از دانش و مدرک و سمت، به چالش میکشند. آنها هنوز واقعیتهای جامعه را کاملاً درک نکردهاند. شاید به همین دلیل است که میتوانند بهخوبی خلاقیت به خرج دهند. به قول Cheshire Cat در سرزمین عجایب:
«خلاقیت و تخیل، تنها ابزاری است که ما در مواجهه با واقعیت در اختیار داریم».
– عزیزم، ما اینجا باید تا جایی که میتونیم سریع بدویم تا سر جای خودمون بمونیم. آگه بخوایم بهجایی برسیم، باید دو برابر سریعتر از اون بدویم. آلیس در سرزمین عجایب
در اکوسیستم استارت آپی، سرعت و رشد یعنی همهچیز. در این اکوسیستم کسبوکارهایی موفقاند که مدام در حال تغییر و بهبود و حرکت هستند. در یک استارت آپ، سکون یعنی مرگ.
– از نقطهی شروع، شروع کن، سپس برو تا جایی که به نقطه پایان برسی، بعدش بایست! آلیس در سرزمین عجایب
انسانهایی که بیشازحد تحلیل میکنند، شروعکنندههای خوبی نیستند. آنها سعی میکنند مدلی کامل برای هر مسئله ارائه دهند و تمام سناریوهای محتمل را بررسی کنند و تا زمانی که راهحلی برای هر مشکل احتمالی نیابند، شروع نمیکنند. در استارت آپها اما کارآفرینان شروع میکنند. شکست را جزئی از مسیر میدانند، به تغییر و بهبود در طول مسیر بهعنوان تنها راه مواجهه با ابهامات زیاد پیش رو مینگرند. آنها شروع میکنند، بارها تغییر مسیر میدهند تا بالاخره به نقطه پایان برسند.
آنها ابتدا خلق میکنند و سپس بهینهسازی میکنند. برخلاف قاعده رایج در بازارهای مالی که بیان میکند ابتدا سبد خود را بهینه کنید و سپس آن را بسازید.
حافظههایی که فقط گذشته رو به یاد می آرن، خیلی ضعیفن! آلیس در سرزمین عجایب
در بازارهای مالی، ما معمولاً آینده را بر اساس گذشته پیشبینی میکنیم. اما اینجا، نگاهها رو به آینده است. در بازارهای مالی، نرخ رشدی که درگشته محقق نشده باشد، در آینده نیز احتمال وقوع چندانی ندارد. در اینجا اما همهچیز ممکن است. در بازارهای مالی تمرکز ما بر صورتهای مالی است (گذشته شرکتها) اما اینجا، نگاهها به تیم است، چیزی که آینده را میسازد.
فرانک نایت در سال ۱۹۲۱ کتابی نوشت با عنوان ریسک، ابهام و سود. در این کتاب تفاوت ریسک و ابهام بهخوبی توضیح داده میشود. بهطور خلاصه، هنگامی با ریسک مواجه هستیم که خروجیهای محتمل و احتمال وقوع هر یک را میدانیم. مثلاً هنگامیکه شما یک تاس میاندازید میدانید که به احتمال یکششم، اعداد طبیعی ۱ تا ۶، احتمال وقوع دارند؛ اما در فضای ابهام، نه خروجیهای محتمل کاملاً شناخته شده است و نه احتمال وقوع آنها. احتمال موفقیت یک کسبوکار، نمونهای از یک پدیده دارای ابهام (نه ریسک) است.
فرانک نایت میگوید، فرصتهای واقعی برای کسب سود فقط در مواجهه با ابهام (نه ریسک) قابلدستیابی هستند. از دید من بازارهای مالی در فضای ریسک و کسبوکارهای استارت آپی در فضای ابهام حرکت میکنند.
1 دیدگاه
اگر به این مطلب علاقهمند هستید، لطفاً با علامتگذاری و لایک در بالای صفحه، به ما کمک کنید که محتواهایمان را به سلیقهی شما نزدیکتر کنیم.